کد مطلب:235274 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

آداب و سنن سفر
آداب و سننی كه در این بخش به ذكر آن پرداخته می شود گرچه، برای دیگر سفرها، از قبیل: تجاری، زیارتی، سیاحتی، و حج و... هم ممكن است مورد استفاده قرار گیرد، ولی چون این كتاب برای رفع نیازمندیهای زائران امام هشتم علیه السلام نوشته شده، جنبه ی زیارتی آن بیشتر است بنابراین در سفر زیارتی، زائر باید هدفی داشته باشد كه مورد پسند و رضای خدای متعال و امام علیه السلام باشد و گرنه از ثواب زیارت، محروم و از نتایج سفرهای دیگر چون: تجارت و سیاحت و... بهره مند خواهد بود.

در صفحه ی 10 «فلسفه ی حج» نوشته شده است:



چو ماكیان [1] به در خانه چند مانی خوار

چرا سفر نكنی چون كبوتر طیار





[ صفحه 84]



به قول مولوی:



گاو در بغداد آید ناگهان

بگذرد از این سر آن تا آن سر، آن



از همه عیش و خوشیها و مزه

او نبیند جز قشر خربزه



به همین جهت، خلوص نیت، در سفر زیارت، برای زائر، شرط اولیه است.

آورده اند كه آقا شیخ عباس تربتی، پدر مرحوم راشد، روزی عازم مشهد مقدس بود، همسرش از او خواست كه در بازگشت نعلینی برای او بیاورد. او رفت و روز دیگر نعلینی برای او آورد.

پرسید: آقای حاج شیخ! چرا زود برگشتید و چند روزی برای زیارت نماندید؟ جواب داد: رفته بودم نعلین بخرن نه برای كاری دیگر. اكنون به قصد زیارت می روم و چند روزی هم در آنجا خواهم ماند.

این مسأله امروز شایان توجه است.

زیرا مردمی كه به مكه یا سوریه می روند بیشتر وقتشان به خرید اجناس با صرفه صرف می شود.

در این باره ظریفی در پشت جعبه ی مقوائی یخچال و تلویزیون رنگی حاجی كه از سفر مكه آورده، چنین نوشته بود.



مقصود من از كعبه و بتخانه توئی تو

مقصود، تویی، كعبه و بتخانه بهانه



بنابراین زائر چند هدف را در سفر زیارتی باید در نظر داشته باشد:

1- نیت پاك و خالص برای خدا

2- شوق و اشتیاق

3- تعیین انگیزه و هدف

4- محاسبه نفس است كه پیوسته از خود باید بپرسد كه به چه منظوری قصد



[ صفحه 85]



سفر كرده است آیا هدفی را كه دنبال می كند با موقعیت و شخصیت او سازگار است؟!

به طور كلی باید بداند كه پایه و اساس سفرهای شرعی خلوص نیت است و تن از ری، به خدمت حضرت رضا علیه السلام به مرو رفتند در حالی كه مبدأ و مقصد و ساعت حركت آنان یكی بود. پرسیدند كه نماز سفرشان قصر است یا تمام؟

آن حضرت در جواب فرمود: تو نمازت را باید شكسته بخوانی و دیگری نمازش را تمام و درست.

پرسیدند: چرا؟ فرمود:

تو كه برای زیارت من آمده ای، سفرت مشروع است و نمازت را باید شكسته بخوانی؛ اما او كه برای دیدار مأمون آمده سفرش حرام است و نمازش را باید تمام بخواند.

كیوان در سفرنامه ی خود می نویسد: سابقا در قزوین رسم بود كه هر كس به حج می رفت یك كتیبه از گچ؛ اگر دوبار می رفت دو كتیبه و... بر در خانه ی خود نصب می كرد.

او می گوید: خودم دیدم كه بر در خانه ای چهار كتیبه نصب كرده بودند؛ قزوین كه دارای دوازده هزار خانه بود، بر در دو هزار خانه ی آن كتیبه های مكرر نصب شده بود.

دوم - مال حلال:

چون بنیه ی تقویتی هر مسافر یا هر انسانی جهت زندگی به تأمین اقتصادی وابسته است لذا این بنیه در راه سفر زیارت باید پاك و حلال باشد.

امام پنجم علیه السلام می فرماید:



[ صفحه 86]



هر كه مالی را از چهار طریق به دست آرد در راه خیر نمی تواند صرف كند.

1- از راه ربا

2- از راه خیانت؛ بهر طریقی كه باشد (خیانت به شخص خاص یا عده ای از مردم یا خیانت به یك ملت)

3- غش [2] در معامله و گول زدن مردم

4- از راه سرقت یا دزدی

در حدیث دیگری آمده است كه كسی به خدمت امام رسید و گفت: من خویشاوند فلان فرماندار هستم و بر اثر این نزدیكی از موقعیت خود سوء استفاده كرده و ثروتی اندوخته ام؛ ولی آن را در راههای خیر، مانند: صله ی رحم، اطعام مساكین و گزاردن حج صرف می كنم. كار من چه صورتی دارد؟ حضرت فرمود:

«ان الخطیئة لا تكفر الخطیئة» از كار خطا و نادرست نمی توان بهره برداری كرد.

سوم - پرداخت حقوق یا رضایت صاحبان حق.

درباره ی شخصیت صفوان بن یحی نقل كرده اند كه او روزی صد و پنجاه و سه ركعت نماز می خواند به خاطر اینكه روزی در بیت الله الحرام با دو برادر مذهبی خود «عبدالله بن جندب» و «علی بن نعمان» تعهد كرده بود كه پس از انجام مراسم هر كدام از آنان كه زنده ماندند نمازهای برادران خود را بخوانند؛ چون او زنده مانده بود، به خاطر وفای به عهد و پیمانی كه بسته بود، روزی صد و پنجاه و سه ركعت نماز می خواند.

صفوان، روزی در یكی از سفرها شتر كسی را به كرایه گرفت یكی از



[ صفحه 87]



دوستان، دو دینار به رسم امانت به او داد تا به خانواده اش برساند ولی تا از مكاری [3] اجازه نگرفت، آن را در میان بار ننهاد.

مولی احمد اردبیلی نیز با همه زهد و تقوایی كه داشت - در سفری كه یك مال سواری به كرایه گرفته بود همین عمل را انجام داد. شخصی پاكتی به او داد كه در نجف اشرف، به كسی دهد؛ آن بزرگوار - چون صاحب مال سواری حضور نداشت تا از او، حمل آن را اجازه بگیرد، تمام راه را پیاده پیمود. و سوار بر آن مركب نشد و با این عمل، درخواست برادر دینی خود را رد نكرد و حقوق دیگران را هم رعایت نمود.

در سفر ها، خصوصا در سفرهای زیارتی به این موارد توجه خاصی باید مبذول شود.

عبدالرحمن بن سیابه [4] نقل می كند: وقتی پدرم از دنیا رفت دوستش به خانه ی ما آمد؛ پس از تسلیت گویی، پرسید: پدرت برای زندگی شما چیزی به ارث گذاشته است؟ گفتم: نه.

سپس كیسه ای كه هزار درهم در آن بود به من داده، گفت: با این سرمایه داد و ستد كرده، از سودش استفاده كن.

ماجری را برای مادرم تعریف كردم و به راهنمائی او، نزد یكی از دوستان پدرم رفتم.

او مقداری جنس پارچه برایم خریده، در دكانی به كار مشغول شدم. خداوند تعالی بدینوسیله روزی ما را رسانید تا هنگام حج رسید. به من الهام شدم كه به مكه بروم. نزد مادر رفتم و تصمیم خود را با او در میان گذارم بمحض اینكه مادر از



[ صفحه 88]



تصمیم من آگاه شد، گفت: پسرم! اول پول فلان كس را بپرداز، بعد از آن برو.

پیش آن مرد رفتم و پولش را پرداختم؛ او مثل اینكه گفت: شاید مقدارش كم است، اگر برای كارت می خواهی بیشتر بدهم. گفتم: نه. قصد حج دارم. می خواهم پول شما را برگردانم.

بالأخره به مكه رفتم و پس از انجام مناسك و اعمال حج به مدینه رفته، با گروهی از دوستان به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. من كه جوانی كم سن و سال بودم و در آخر جماعت حاضر، در مجلس امام علیه السلام نشستم.

هر یك از حاضران سؤالی كرده جواب می شنیدند و می رفتند.

همینكه جمعیت كم شد، امام علیه السلام به من اشاره كرده، مرا نزد خود طلبید. نزد او رفتم؛ فرمود: با من كاری داشتی؟ گفتم: فدایت شوم. من عبدالرحمن بن سیابه ام. از حال پدرم پرسید. گفتم: او از دنیا رفت. بمحض شنیدن، آزرده خاطر شد و برایش طلب آمرزش و رحمت كرد.

سپس پرسید، چیزی برای شما به ارث گذاشته است؟ گفتم: نه.

فرمود: پس چگونه به حج آمده ای؟ داستان آن مرد را شرح دادم؛ اما، امام علیه السلام هنوز كلامم تمام نشده، پرسید: هزار درهم را چه كردی؟ گفتم، به او پرداختم. «فقال لی: قد احسنت».

فرمود: خوب كاری كردی؛ پس از آن فرمود: می خواهی ترا سفارش دستوری دهم؟ گفتم: آری، فدایت شوم.

فرمود: علیك بصدق الحدیث و اداء الأمانة تشرك الناس فی اموالهم هكذا و جمع بین اصابعه.

فرمود: همیشه راستگو باش و امانت را به صاحبش بازگردان تا بدین گونه در اموال مردم شریك باشی؛ بعد انگشتان دستش را جمع كرد. من دستور



[ صفحه 89]



امام علیه السلام را به كار بستم و صاحب سیصد هزار درهم شدم. [5] .

4- تنظیم وصیت نامه

وصیت نامه انسان همیشه باید نوشته باشد؛ خصوصا هنگام مسافرت ابی عبدالله علیه السلام فرمود: «من ركب راحلة فلیوص» [6] .

هر كه برای سفر بر مركب خود سوار شود، باید وصیت كند.

5- دل دوستان آزرده را به دست آوردن

قال النبی صلی الله علیه و اله: حق علی المسلم اذا اراد سفرا ان یعلم اخوانه و حق علی اخوانه اذا قدم ان یأتوه [7] .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله فرمود:

وقتی مسلمانی خواست به سفر برود برادران خود را باید آگاه كند (و از آنها خداحافظی كند و دلشان را به دست آرد) برادران وی هم پس از بازگشت او، باید به دیدنش بروند



ز كعبه آیم و رشك آیدم ز خونابی

كه از زیارت دلهای خسته می آید



خربت كعبة قلبی ذهبت الی العتبات

ز سیئات، همی غافلی تو از پی حسناتی



داستان ابراهیم ساربان در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مؤید این مطلب است.



[ صفحه 90]



ابراهیم ساربان [8] برای انجام كاری به در خانه ی علی بن یقطین وزیر هارون رفت اما علی بن یقطین اجازه ی ورود به او نداد.

اتفاقا در همان سال علی بن یقطین برای انجام مراسم حج به مكه رفت و پس از مراجعت در مدینه به خانه ی موسی بن جعفر علیه السلام رفته اجازه ی شرفیابی خواست؛ ولی امام علیه السلام اجازه ی ورد به او نداد.

روز بعد علی بن یقطین در بین راه به آن حضرت برخورده عرض كرد:

آقای من! چه خطایی از من سر زده؟

فرمود: تو را اجازه ندادم برای اینكه ابراهیم ساربان را اجازه ندادی.

خدای تعالی هم سعی حج تو را نمی پذیرد مگر اینكه ابراهیم از تو خشنود شود.

گفت: مولای من! چگونه می توانم ابراهیم را از خود راضی كنم حال آنكه او در كوفه است و من در مدینه.

فرمود: شامگاه تنها و بدون همراهان به بقیع برو! در آنجا مركبی هست بر آن سوار شو بر در خانه ی ابراهیم فرود آی.

علی چنان كرد. سوار بر آن مركب شد سپس خود را در خانه ابراهیم دید، در را كوبید؛ ابراهیم گفت: كیست؟

گفت: علی بن یقطینم.

ساربان گفت: علی بن یقطین در خانه ی من چه می كند؟

علی گفت: بیا! كه كار مهمی پیش آمده است.

علی، ابراهیم را قسم داد تا اجازه ی ورود به او دهد، اجازه داد.

وقتی وارد شد. گفت: تا تو مرا نبخشی مولایم موسی بن جعفر علیه السلام اجازه ی



[ صفحه 91]



وردم نمی دهد. ابراهیم گفت: خدا تو را ببخشد. علی، ابراهیم را قسم داد كه روی گونه ی من باید قدم بگذاری، او نپذیرفت؛ بار دیگر قسمش داد تا قبول كرد.

چندین بار پای بر گونه ی علی گذاشت. او در زیر قدم ابراهیم می گفت: خدایا! تو شاهد باش؛ پس از آن از جای حركت كرد. و بر آن مركب سوار شد و در خانه ی موسی بن جعفر علیه السلام پیاده گشت؛ سپس آن حضرت به او اجازه ی ورود داد و از او گذشت.

در نتیجه، این داستان به ما آموخت كه با خلق خدا باید خوشرفتاری كرد. چنانكه خشنودی ابراهیم ساربان - كه قبلا مورد بی مهری علی بن یقطین قرار گرفته بود - موجب شد كه حج علی، قبول و امام علیه السلام هم از او راضی شود.

خصلتان ما فوقهما من الخیر شی ء؛ الایمان بالله و النفع لعباد الله و خصلتان ما فوقهما من الشر شی ء؛ الشرك بالله و الضر لعباد الله.

دو خصلت است كه در خوبی، چیزی از آنها برتر نیست، ایمان به خدا و نفع برای بندگان خدا.

و دو خصلت است كه در بدی چیزی از آن دو بدتر نیست. شرك به خدا و زیان برای بندگان خدا.

6- برداشتن توشه و خوراك زیاد، برای سفر

در روضه ی كافی از امام علیه السلام نقل شده است فرمود:

من شرف الرجل ان یطیب زاده اذا خرج فی سفره [9] .

از شرافت انسان آن است كه زاد و توشه ی خود را از بهترین چیزها انتخاب



[ صفحه 92]



كند. یا به عبارت دیگر: از بزرگواری شخص است كه توشه ی خود را پاكیزه و نیكو گرداند هرگاه برای سفر خارج شود.

در همین صفحه از امام ششم روایت شده است كه فرمود:

كان علی بن الحسین علیه السلام اذا سافر الی الحج و العمرة تزود من اطیب الزاد من اللوز و الشكر و السویق [10] و المحمص و المحلی [11] .

حضرت علی بن الحسین، زین العابدین، در سفر حج و عمره ی خود بهترین خوراك را تهیه می كرد؛ از قبیل: بادام، شكر، آرد، خوراكیهای آماده شده (مانند كنسروهای لوبیا و نخود) و انواع شیرینیها.

امام صادق علیه السلام فرمود: مروت و جوانمردی دو نوع است: مروت حضر؛ (كه انسان در خانه ی خویش است) و مروت در سفر.

مروة الحضر: فتلاوة القرآن و حضور المساجد و صحبته اهل الخیر و النظر فی الفقه.

جوانمردی در وطن به خواندن قرآن و حضور در مساجد و همنشینی با نیكان و مطالعه مسائل فقهی است.

و اما مروت در سفر: فبذل الزاد فی غیر ما یسخط الله و قلة الخلاف علی من صحبك و ترك الروایة علیهم اذا فارقهم. [12] .

اما جوانمردی در سفر ابتدا، بذل و بخشش خوراك است (در موردی كه موجب خشم خدا نباشد) و كمتر مخالف كردن با همسفران در تصمیم گیریها و از



[ صفحه 93]



همسفران خود بدگوئی نكردن بعد از مفارقت. [13] .

حاج میرزا خلیل كمره ای می نویسد:

تاریخ ثبت كرده است كه بانوی اهل بیت، سكینه بنت الحسین علیه السلام برای تجلیل از مقام برادر والاگهرش، امام زین العابدین علیه السلام، در یكی از سفرهایش به سوی خانه ی خدا، سفره ای بست كه هزار دینار خرج آن كرده بود؛ امام هم، تمام همسفرها را در منزل اول بر سر این سفره پذیرایی نمود و مازاد آن را در بین مسافران تقسیم كرد.

این عمل بانوی اهل بیت، دختر امام و خواهر امام مقرون باصحه و انفاذ [14] امام حجت است كه در این سفرها هر چه بهتر و بیشتر باید خرج شود.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله هم در حج، چند شتر قربانی كرد. [15] .

7- برداشتن وسایل و لوازم ضروری:

چنانكه پلیس راه در مواقعی كه اشكالاتی از قبیل، برف، یخبندان و سقوط بهمن و... در راه هست مسافران را به برداشتن وسایل ایمنی؛ مانند: زنجیر چرخ، خوراك و پوشاك لازم سفارش می كنند لذا در مورد حفظ الصحه و تأمین سلامتی خود و همراهان خویش هم برداشتن داروهای ضروری، از قبیل: قرصحهای جلوگیری از اسهال، سرماخوردگی، استفراغ (درامامین) و قرصهای مسكن، ملین و... و خوراك و پوشاك لازم، توصیه می شود



[ صفحه 94]



امام صادق علیه السلام از لقمان حكیم نقل می كنند كه به پسرش گفت:

یا بنی! سافر بسیفك و خفك و عمامتك و خیامك و سقائك و ابرتك و خیوطك و مخزرك.

پسرم! همیشه در سفر شمشیر و چكمه و عمامه و خیمه و مشك آب، و ابزار دوخت (نخ و سوزن) و درفشت را به همراه خود بردار.

و تزود معك من الادویة ما تنفع به انت و من معك و كن لاصحابك موافقا الا فی معصیة الله عزوجل.

در سفر، داروهای مورد استفاده ی خود و همراهانت را به همراه خود بردار و پیوسته با دوستان همسفر خود موافق و سازگار باش؛ مگر در كارهایی كه معصیت خدای عزوجل است.

اگر دقت كنیم در می یابیم كه در چند هزار سال قبل دین و آیین دستوراتی بهداشتی نسبت به زمان خود داشته كه مردم را به رعایت آن و مسافران سواره را به همراه داشتن وسایل ضروری و لازم و حتی پیادگان را هم به برداشتن عصا به همراه خود سفارش كرده است. [16] .

مرحوم محدث قمی در مفاتیح درباره ی آداب سفر می نویسد: مسافر برای ایمنی از گرفتاری به بیماریهای ناخواسته سفر، مقداری از خاك زادگاه خود را با آب آن منزل مخلوط كرده، تا از بیماریهای مخصوص آن سرزمین بتواند پیشگیری كند.

و نیز گفته اند: من قدم الی ارض غیر ارضه اخذ من ترابها و جعله فی مائها و شربه لم یمرض فیها و عوفی من و بائها.

مسافر به هر منزلی كه وارد می شود مقداری از خاك آن را در ظرف آب خود



[ صفحه 95]



بریزد و مخلوط نماید و پس از صاف شدن آب آن، بیاشامد؛ بیمار نشود و از وبای آن سرزمین محفوظ ماند [17] .

از پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله روایت شده است كه در سفر، آینه، سرمه دان، قیچی، مسواك و شانه به همراه خود می برد بنابراین، بردن این وسایل برای هر مسافر لازم است. [18] .

8- رفیق مناسب:

انسان تنها نباید به سفر برود.

چنانكه در روایت آمده است رسول اكرم صلی الله علیه و اله به علی علیه السلام فرمود:

قال النبی (ص) لعلی (ع): لا تخرج فی سفرك وحدك فان الشیطان مع الواحد و من الاثنین ابعد [19] .

پیامبر اكرم (ص) به علی (ع) فرمود: یا علی! تنها به سفر مرو كه شیطان با یك نفر همراه است و از دو نفر دور.

انتخاب رفیق موافق و سازگار.

عن النبی قال: الرفیق ثم السفر. [20] .

«اول رفیق موافق كه در اخلاق و ایمان و خرج و قدرت مالی شبیه خودت باشد برگزین، سپس سفر را آغاز كن».



[ صفحه 96]





هر كس كه بی رفیق موافق سفر كند

با خود هزار قافله تشویش می برد.



قبل از سفر، همسفری موافق برگزین و تنها سفر مكن. كه تنها روی زمین كار شیطان است و خطرناك و با بیش از چهار نفر همسفر مشو؛ زیرا با تعداد بیشتر در میان ایشان گفت وگو داد و فریاد زیاد شود. [21] .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله فرمود: احب الصحابة الی الله تعالی اربعة و مازاد قوم علی سبعة الا زاد لغطهم. [22] .

«محبوبترین تعداد رفقا نزد خدای تعالی چهار نفرند» گروهی كه تعداشان از هفت نفر تجاوز كرد گفت وگو و داد و فریاد میان آنان زیاد شود.

روایت امام حسن مجتبی علیه السلام كه ذیلا نقل می شود كه از لحاظ انتخاب رفیق موافق، برنامه ای بسیار ارزنده و جامع است.

أنه قال فی الحدیث:

و اذا نازعتك الی صحبة الرجال حاجة، فاصحب من اذا صحبته زانك، و اذا خدمته صانك و اذا اردت منه معونة عانك، و ان قلت صدق قولك، و ان صلت شد صولتك و ان مددت یدك بفضل مدها و ان بدت منك ثلمة سدها و ان رأی منك حسنة عدها، و ان سألته أعطاك و ان سكت عنه ابتدأك و ان نزلت بك احدی الملمات و اساك من لا یاتیك منه البوائق و لا یختلف علیك منه الطرائق و لا یخذلك عند الحقائق و ان تنازعتما منقسما [23] آثرك



[ صفحه 97]



الجز... [24] .

اگر خواستی با كسی مصاحبت كنی بكوش تا مصاحبت و دوستت، دارای چنین خصوصیاتی باشد.

همنشینی او موجب افتخار باشد، اگر به خدمتش پرداختی، آبرویت را نریزد.

و اگر از او كمك خواستی ترا یاری دهد.و اگر سخنی گفتی، سخنت را به راستی بپذیرد و اگر حمله كردی، قدرت و نفوذت را یاری دهد، و اگر از او كمك خواستی، تو را یاری دهد.

اگر از تو خطایی سر زد، آن را بپوشاند. اگر كار خوبی انجام دادی، نادیده نگیرد. اگر تقاضا كردی، عطا نماید.

اگر تو در صورت نیاز از نیازمندی خود سخنی نگفتی، او خود به كمكت بپردازد.

اگر برایت گرفتاری پیش آمد، تو را یاری دهد؛ از شر او ایمن باشی.

ناهماهنگیها از جانب او نبینی (هماهنگ و همفكر باشد) در موقع پیشامدهای واقعی خوارت نكند.

اگر در تقسیم چیزی بین شما اختلافی افتاد، تو را بر خود مقدم دارد.

البته پیدا كردن چنین دوستانی بسیار مشكل و كمیاب است ولی این روایت باید الگو و سرمشقی برای رفتار با دوستان قرار گیرد.



من به سر منزل عنقا، نه به خود بردم راه

قطع این مرحله، با مرغ سلیمان كردم



قطع این مرحله بی همرهی خضر مكن

ظلمات است؛ بترس از خطر گمراهی





[ صفحه 98]



وقتی حضرت سلیمان هدهد را ندید از غیبت او ناراحت شد و گفت: «لا عذبنه عذابا شدیدا» او را سخت شكنجه و عذاب خواهم كرد. گویند در نظر داشت كه او را با غیر همجنس خودش در یك قفس نماید.

حضرت علی علیه السلام فرمود: وقتی رفیقان موافقی خواستند به سفر بروند، هر كدام مبلغی برای مخارج سفر باید روی هم بگذارند تا در سفر از آن خرج نمایند؛ این كار برای آنان بهتر است، زیرا با این عمل، اختلافی در میان ایشان به وجود نمی آید. [25] .

امام صادق علیه السلام از پدر خود حضرت باقر نقل كرده كه فرموده است: پدرم، امام زین العابدین علیه السلام به من فرمود:

پسرم! با پنج نفر نه مصاحبت كن و نه در سفر با آنها مسافرت. عرض كردم: پدرجان آنان كیانند؟

فرمود: «ایاك و مصاحبة الكذاب» از مصاحبت با دروغگو بپرهیز؛ زیرا او مانند «سراب و آب نماست» كه دور را به تو نزدیك نشان دهد و نزدیك را دور «و ایاك و مصاحبة الفاسق» از همنشینی با فاسق و بدكار بپرهیز؛ زیرا او تو را به لقمه یا به كمتر از لقمه ای می فروشد.

«و ایاك و مصاحبة البخیل» از همنشینی با بخیل بپرهیز؛ زیرا او تو را در حساسترین زمان نیاز. واگذارد و خوار و بیمقدارت كند.

«و ایاك و مصاحبة الاحمق» از مصاحبت با نادان بپرهیز؛ زیرا كه نمی تواند تو را به كار خیری دلالت كند (چون عقلش نمی رسد) چه بسا كه بخواهد نفعی به تو رساند ولی برعكس ضرر برساند.

«و ایاك و مصاحبة القاطع لرحمه» از كسی كه رشته ی خویشاوندی را بریده



[ صفحه 99]



است و با آنان رفت وآمد ندارد. بپرهیز.

زیرا من در سه جای قرآن مجید دیده ام كه ایشان مورد لعن خدا قرار گرفته اند.

اول - در سوره ی «محمد» علیه السلام آیه 24:

فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسد وافی الارض و تقطعوا ارحامكم. اولئك الذین لعنهم الله.

دوم - آیه 25 سوره ی «رعد»

الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسسدون فی الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار.

سوم - سوره ی «بقره» آیه 25.

الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئك هم الخاسرون. [26] .

شخص مسافر، در سفر، رفیقی باید انتخاب كند كه از لحاظ مالی همطراز و مثل هم باشند؛ و گرنه آن كه قدرت مالی او كمتر است، احساس ذلت و سرشكستگی خواهد كرد.

ابوبصیر گوید: به امام ششم علیه السلام عرض كردم، آیا جایز است انسان، با مردمی پولدار كه نمی تواند مثل آنها خرج كند به سفر رود؟ حضرت فرمود: دوست ندارم كه مؤمن، خود را خوار و ذلیل كند؛ او با اشخاصی باید همسفر شود كه در قدرت مالی و دارایی مثل او هستند. [27] .

مسافر، در كارهای گروهی و با پول بیشتری كه خرج می كند، نباید خود را بر



[ صفحه 100]



دیگران برتری دهد.

حسین بن ابی علاء گوید: ما بیست و چند همسفر بودیم كه به مكه می رفتیم.

من در هر منزل، گوسفندی برای رفقایم می كشتم. وقتی به خدمت امام ششم علیه السلام رسیدم، قال: «یا حسین تذل المؤمنین». حسین! مؤمنین را خوار می كنی؟ - گفتم: از چنین كاری به خدا پناه می برم. فرمود:

- مگر نمی دانی؟ در میان همسفران كسانی هستند كه آرزو دارند، مانند تو در هر منزل گوسفندی بكشند؛ اما قدرت مالی ندارند و در خود احساس خواری و ذلت می كنند. و خود را در برابر همسفران، خوار و حقیر می بینند. گفتم:

«استغفر الله لا اعود.» از خدا طلب آمرزش می كنم. و دیگر چنین كاری نمی كنم. [28] .


[1] ماكيان، مرغ خانگي.

[2] چيزي كم بها كه در چيز گرانبها مخلوط كنند؛ مانند: فلز كم بها با زر يا سيم تركيب كنند. خيانت (ف - عميد).

[3] كرايه دهند.

[4] ص 490، با تشديد (ياء) نوشته شده است (سيابه).

[5] سفينة البحار، لفظ عبدالرحمن بن سيابه.

[6] وسايل، ص 276.

[7] مرآة الحج از فروع كافي و ص 59 احاديث منتخب از روضه ي كافي.

[8] ص 245، بحار... (چاپ قديم).

[9] روضه ي كافي، ص 303 و ص 485، مكارم الاخلاق. و ص 50 حج محسن قرائتي از قول امام سجاد عليه السلام منقول از «وافي» ج 2، آداب السفر ص 63 و ص 192 روضه ي كافي در ص 40 فلسفه حج اين حديث از قول رسول اكرم صلي الله عليه و آله نوشته است.

[10] سويق: آرد نرم، الك نكرده «ف نوين».

[11] ص 192، ج 2 روضه كافي - محمص: سرخ شده، پخته.

[12] ج 78، بحار ص 258، به نقل مستدرك سفينة لفظ مرء.

[13] دوري، جدايي، از هم جدا شدن.

[14] اجراء، انجام «ف - نوين».

[15] راهنماي حرمين شريفين، ج 2، ص 48.

[16] ج 8، وسايل، ص 273.

[17] ص 542، مفاتيح الجنان.

[18] وسايل، ج 8، ص 312.

[19] ص 497، مكارم الاخلاق.

[20] ص 480، مكارم الاخلاق و ص 40 فلسفه ي حج.

[21] ص 27، احكام حج و اسرار آن.

[22] لغظ: سروصدا، داد و فرياد، هياهو، صداهاي درهم و برهم (ف - نوين).

[23] في المصدر: منسفا.

[24] مستدرك الوسائل، ج 8، ص 213 و 213 و 191 روضه ي كافي.

[25] مستدرك الوسايل، ج 8، ص 212.

[26] بحار، 74، ص 196.

[27] وسايل، ج 5، ص 303، مكارم الاخلاق، ص 479 ج 1.

[28] وسائل، ج 5، ص 304.